حکومت استبدادی و متجاوز روسیه با برپایی دادگاه های نمایشی علیه شهروندان خود هر صدای مخالفی را در گلو خفه می کند و محکومیت ناوالنی به ۱۹ سال زندان و تبعید او به سردسیرترین نقاط عالم و مآلا حذف فیزیکی او، دستان پوتین جنایتکار را خونین تر کرده است. اما موضوع ناوالنی و قتل او چه ارتباطی با ملت ایران و اپوزیسیون ایرانی علیه جمهوری اسلامی دارد؟
الف: در بسیاری از موارد، سیاست های جمهوری اسلامی ایران و حکومت فدراسیون روسیه بویژه در مورد دادگاه های نمایشی و صدور احکام غیر انسانی شباهت های تام و تمام با یکدیگر دارند.
ب: الکساندر ناوالنی یک چهره شناخته شده جهانی در زمان قتل حکومتی بود، در حالی که در زمان قتل مهسا ژینا امینی، او هیچگونه اشتهاری نداشت.
پ: با انتشار خبر قتل ناوالنی عملاً اگر نگويیم هیچ گونه واکنشی از سوی ملت روسیه داخل آن کشور انجام نگرفت، بلکه واکنش ها بسیار محدود بود. در حالی که جنبش «زن، زندگی، آزادی» برآمده از قتل مهسا ژینا امینی چنان ولوله ای به پا کرد که تاریخ جهان را تحت تأثیر خود قرار داد.
ت: اگر به آماری از تعداد روسی تباران مقیم کشورهای غربی نگاه کنیم، تعداد آنها به مراتب از تعداد ایرانیان بیشتر است. برای نمونه تعداد روس های زاده روسیه و روسی تبار در آمریکا طبق آمار رسمی بیش از ۳/۵ میلیون نفر است، در حالی که جمعیت ایرانی زاده ها و ایرانی تبارها حداکثر آن هم بر اساس آمارهای غیر رسمی از یک میلیون نفر تجاوز نمی کند. ولی واکنش روسی تباران در مورد قتل ناوالنی با واکنش ایرانیان غیر قابل مقایسه بوده است. تقریبا هیچ واکنشی از سوی روسها در این مورد جز جمع شدن چند صد نفر در چند جا هیچ گزارشی دیده نشد، در حالی که اعتراضات صدها هزار نفری ایرانیان گوش فلک را کر کرد.
نتیجه گیری نگارنده این است که ملت ایران چه در داخل کشور و چه در خارج از مرزهای جغرافیایی آن به مراتب «شجاع تر و جسورتر از همتایان روسی خود هستند و آنها حاضر هستند که جان و مال خود را برای میهن خود فدا کنند.» .
بنابراین، برچسب تحقیر ملت بزرگ ایران و اپوزیسیون داخل و خارج جمهوری اسلامی ایران، خواسته و ناخواسته «آب به آسیاب دشمن یعنی حکومت انسان ستیز جمهوری اسلامی می ریزد.»
در یک کلام ، خودمان را دست کم نگیریم.
نویسنده: بیژن خلیلی