آقای سانچز،
مانند دُن کیشوت قهرمان خیالی در ادبیاتتان، نصیحت ناخواسته شما، بیشتر مبتنی بر احساس خود بزرگ بینی و خود شایستگی شماست. اما بیشتر مانند سانچو، خدمتکار او که در خدمت خواسته های ارباب خود بود، شما نیز در خدمت ارباب سیاسی خود در زمانه ما قرار گرفته اید . دموکراسی پدیده نوظهوری در کشور شماست. شما از دیکتاتوری سیاسی در سال 1975 دل کندید.
جنگ داخلی اسپانیا قبل از آن تاریخ، به یکی از وحشتناک ترین نمونه های برادرکشی تبدیل شد که جهان تاکنون شناخته است. هر دو طرف، هم وطنان خود را که دشمن خطاب می کردند، بدون محاکمه اعدام کردند، مورد تجاوز قرار دادند ، شکنجه کردند، آنها را ربودند، غارتشان کردند و سوزاندند.
از بین بردن سیستماتیک نژادی 55 میلیون ساکنان بومی و اولیه آمریکایی توسط نیروهای اروپایی مثل شما، بین سالهای 1492 و 1832، غالبا نسل کشی نامیده می شود.
محققان بر این باورند که گسترش بیماریهای گوناگون در میان جمعیتهای بومی حاصل عمل استعمارگرانی است که به طور عمدی و مؤثر پتوهای آبله را بین آنان توزیع کردند. بدین صورت 90٪ از جمعیت بومی مردند، تا به مهاجران اروپایی مانند شما امکان داده شود تا بر آنها غلبه کنند.
رفتار شما با یهودیان کمتر از رفتارتان با بومیان آمریکایی و هموطنان خودتان نبود. اسپانیا خاک بسیار مستعدی برای تخم نژادپرستی مسیحی بود.
علیرغم مشارکت بی شائبه یهودیان اسپانیا در تجارت، علم پزشکی، فرهنگ، پیشبرد منافع دولت و عاری بودن هر گونه خطر امنیتی برای کشورشان، شما همیشه یهودیان را جزو طبقه پایین محسوب می کردید.
از قرن پنجم و پس از آنکه خانواده سلطنتی ویزیگوت مذهب خود را از آریانیسم به کاتولیسم تغییر دادند،کشور شما، سیاستی تهاجمی و خصمانه ای را در مورد یهودیان در پیش گرفت.
در طول قرن های پس از آن تا جنگ جهانی دوم، شما همواره ما را تحت تعقیب قرار دادید، در ترس دائمی نگاه داشتید، اخراج کردید و به قتل رساندید.
شما حتی فرزندان خردسال ما را با مادرانشان در آتش سوزاندید .
با فرانسه، آلمان و اتریش علیه ما توطئه و ما را به شیوع مرگ سیاه متهم کردید، صدها شهر ما را ویران کردید، و هزاران شهرک ما را حتی پس از تسلط بر کشورهای دیگر از بین بردید.
در دوران مدرن، رژیم فرانکو با دادن فهرستی از تمامی یهودیان اسپانیا به هانریش هیملر به همکاری با هیتلر ادامه داد. او هم آنها را به اردوگاه های مرگ نازی ها فرستاد.
ما یهودیان, از تورات مان یاد گرفتیم که به توصیه های صادقانه دیگران گوش فرا دهیم. موسی، معلم ما، به نصیحت پدر همسرش گوش داد و آن را اجرا کرد، زیرا این توصیه از سر خلوص نیت و مهر و صادقانه بود.
اما دلیل اینکه ما به توصیه های ناخواسته شما علاقه مند نیستیم ، به اختصار این است که:
1. تفکر یهودی مبنی بر استقلال فردی و حفظ حاکمیت تنها سرزمین امنی است که اجازه نخواهد داد دشمنان ، یهودیان را خوار و یا قصابی کنند.
2. شما در امور داخلی کشور دیگری دخالت می کنید. این امر خلاف اتیکت سیاسی بین دو کشور دوست و در راستای منافع سیاسی دیگران است .
3. اسپانیا به دلیل تحت محاصره بودن شورای عمومی قوه قضاییه خود که بیش از سه سال به طول انجامیده است، دیگر یک دموکراسی کامل محسوب نمی شود.
4. شما برای جاسوسی کردن در مورد سیاستمداران مخالف خود، کاتالان ها، باسکی ها و شهروندان خود از نرم افزارهای جاسوسی استفاده می کنید.
5. در حال حاضر ، واکنش های خشونت آمیز مقامات مرزی شما در مواجهه با تلاش های مهاجرین فراری در عین عبور از مرز بین مِلیلا و مراکش منجر به مرگ، شکنجه و اخراج غیرقانونی آنان می شود.
6. اعضای شورای عالی قضایی اسپانیای شما، توسط پارلمان با اکثریت سه پنجم از میان نامزدهای پیشنهادی دیوان عالی انتخاب می شوند.
آقای سانچز، می بینید و می دانید که ما شما نیستیم و نخواهیم شد.
• دولت اسرائیل هرگز از رهبران کاتالونی که شما در سال 2017 زندانی کردید و یا از اسپانیا گریختند، حمایت نکرد و در برابر شما نایستاد.
• از شما به خاطر منحل کردن نهضت باسک در سال 2018 انتقاد نکرد، نهضتی که هنوز اعضای آن در خیابانهای شما تظاهرات می کنند و بسیاری از اعضای سابق گروه در اسپانیا، فرانسه و کشورهای دیگر زندانی اند.
• ما نسل کشی نکردیم.
• کسی را به بردگی نگرفتیم .
• هرگز سرزمین دیگران را فتح یا استثمار نکرده و نخواهیم کرد.
ما به تکه سرزمینی که انجیل شما هم اذعان دارد از طرف خدواند به ما بخشیده شده دل بسته ایم و به هیچ جای دیگری چشم ندوخته ایم .
با احترام کامل ، پیشنهاد می کنم بجای توصیه ناخالصانه خود، امور ما را به خودمان بسپارید.
سیاهچاله آگاهی ملی خود را دریابید، به تاریخ چرکین خود نظر بیندازید و از انسان و خداوند طلب بخشش کنید.
داریوش فاخری
برای مطالعه این نامه به زبان انگلیسی می توانید به آدرس فیس بوک آقای داریوش فاخری مراجعه کنید.