هیچ گاه فکر کرده اید که اگر جگر گوشه شما این چنین سیستماتیک مورد هجوم همسران شما و یا همکاران همسران شما قرار می گرفت اکنون ، حال و روزتان چه بود و چگونه واکنش نشان می دادید؟ آیا هرگز در این اندیشه بوده اید که اگر ورق برگردد و چنین معامله ای با جگرگوشه شما بشود که هیچ گناهی مرتکب نشده است جز آنکه از پدری زاده شده است که در سرکوب مردم شرکت و یا دخالت داشته است، واکنش شما چه خواهد بود. شما نمی توانید کتمان کنید که احساسات مادرانه و زنانه ندارید فقط به این دلیل که همسر یکی از مقامات و یا نیروهای سرکوب بوده اید و یا هستید؟
آیا می خواهید تاریخ در مورد شما این چنین داوری کند که در مورد همسران مقامات نازی ، داوری کرده است.
"همسران رهبران نازی از هولوکاست، اردوگاه های کار اجباری و آزار و اذیت یهودیان ، کولی ها و کمونیستها خبر داشتند. با این حال، آنها هیچ کاری نکردند. داشتن قدرت، تجمل، ثروت و ... قوی تر از وجدان آن ها بود."
آنان نیز بمانند هر انسان دیگری امروز در زیر خروارها خاک غنوده اند لکن تا به ابد این ننگ را که با دژخیمان هم رای و هم بستر شدند را با نام و میراث خود خواهند داشت. به راستی در فاصله براندازی جمهوری اسلامی تا مرگ یعنی در فرداهای خود، چگونه به دلبندانتان از نداشتن وجدان توضیح می دهید؟
تا دیر نشده بیدار شوید و از همسرانتان و اعمال آنان تبری بجویید. وقت ان فرا رسیده است ! چرا که نغمه " زن ، زندگی ، آزادی" بر همه جا سایه افکن شده است.