پاورقی: روایتی از ذهنیت جمعی و تاریخ اجتماعی ایران
به روز شده در      جمعه 16 آذر 1403     -   Friday December 6 2024

پاورقی‌نویسی، گونه‌ای رمان‌نویسی مطبوعاتی است «با قهرمان‌ها و شخصیت‌هایی به نوعی ابرقهرمان- در هر دو معنای خوب و بد- که خواننده را جلب و جذب می‌کند.» به گفتهٔ دکتر صدرالدین الهی، روزنامه‌نگار، داستان‌نویس و پاورقی‌نویسِ نام‌آشنای ایران، زبان نگارش داستان در پاورقی، چنان انتخاب می‌شود «که اکثریت مردمی که قادر به خواندن هستند بدون دشواری آن را بخوانند و درک کنند.» دکتر الهی پاورقی را، در نگاه فراگیر، «شکل مردم‌پسند یک داستان پُر پیچ و خم» می‌داند.
تبلیغات در خبرگزاری ایرانشهر
HEIDARI SAMAN
در نگاهی باریک‌تر، داستانِ بلندِ برآمده از پاورقی گسترهٔ وسیع و غیرهم‌گونی، از بوف کور صادق هدایت، دایی جان ناپلئون ایرج پزشک‌زاد، اولیس جیمز جویس و شماری از رمان‌های داستایفسکی، ازجمله غرور و تعصب و برادران کارامازوف، تا رمان‌های مورد پسند بدنهٔ جوامع گوناگون را در بردارد.
 هرچند، روایت و زبانِ دریافتنی و «شکل مردم‌پسند» پاورقی‌ الگوی متعارف و پُرخواننده‌ترِ این نوع ادبی است، و ازجمله به همین دلیل، بازخوانی و بازاندیشی انواع پاورقی‌‌های پُرخواننده، «به عنوان سندی که مُهر دوران خود را -به‌لحاظ اجتماعی و سیاسی- بر پیشانی دارند»(ص۴۲)، به شناخت فرهنگ و ارزش‌های بدنهٔ جامعه در هر دوره کمک می‌کند و زمینهٔ فرهنگیِ تحولات تاریخی را بازمی‌شناساند.
اهمیت دیگر پاورقی در تشویق مردمِ نه‌چندان کتاب‌خوان یا خوانندگان با سوادِ ادبی کمتر، به خواندن رمان و علاقه‌مند کردن و پروردن آن‌ها برای خواندن متون دیگر است.  
با این وجود، پاورقی‌نویسی در ایران، توجه و دقت تحلیل‌گران و منقدان ادبی را همراه نداشته. حتی پاورقی‌نویس‌ها، که در ضمن روزنامه‌نگار، داستان‌نویس یا مترجم نیز بودند، این بخش از کار نویسندگی خود را چندان جدی نمی‌گرفتند، در بیشتر موارد پاورقی‌هایشان را با اسم مستعار به چاپ می‌رساندند و دلیل پاورقی‌نویسی را دستمزد بالای این کار برمی‌شمردند.
کم‌اهمیت نمودنِ پاورقی از سوی نویسندگان و منقدین، به حسّاسیتِ کمترِ مأموران بازنگری و سانسورِ متون به این نوع ادبی و فراهم بودنِ امکان نوشتنِ حرف‌های «ممنوع» در قالب آن می‌انجامید.
متن پیش رو، نگاهی است به کتاب سرگذشت پاورقی و پاورقی‌نویسان ایرانی، به روایتِ زاون هوسپیان. این کتاب، که نسخهٔ ویراستهٔ یک سلسله برنامهٔ رادیویی زاون با همین نام است، تا آن‌جا که من می‌دانم، نخستین کتاب تألیف شده دربارهٔ تاریخ پاورقی‌نویسی فارسی است. کتاب با یاد پدر نویسنده، و دکتر صدرالدین الهی، باز شده است.
***
زاون، روزنامه‌نگار و نویسندهٔ داستان‌های مینی‌مال است. زبان معیار را می‌شناسد. نثر خوش‌ساخت و ساده‌اش -ساده به معنای دست‌یافتنی و نه ساده‌انگارانه-، چیرگی استثنائی‌‌اش در انتخاب دقیق کلمات، و دانش و تجربه‌اش در پیش بردن و به انجام رساندنِ سیرِ روایی متن‌های موجز، کتاب را به مجموعه‌ای پُرکشش از داستان‌های تاریخیِ کوتاه و به هم پیوسته مانند کرده که آمیزه‌ای از اطلاعات ادبی، تاریخی و اجتماعی‌ را، بی‌نیاز از تلاشِ افزودهٔ خواننده، به لایه‌های ژرف‌ترِ فکر و روان او می‌برد. تصاویر همراه متن -از عکس نویسندگان تا نمونه‌هایی از نشریات مطرح در زمینهٔ پاورقی‌نویسی- تصویر ذهنی خواننده را کامل‌تر و بافتار مطبوعاتی اثر را استوارتر می‌کند.
سرگذشت پاورقی و پاورقی‌نویسان ایرانی کتاب یک روزنامه‌نگار مؤلف است و این را در ساختار و مضمون بازتاب می‌دهد. تدوین متن بر اساس سیر تاریخی رویدادها و پرداختن به پس‌زمینهٔ اجتماعیِ پاورقی‌های پُرخواننده در هر دوره، از ارزش‌های دیگر این کتاب است، که به‌نظرم، به از ذهنیت مطبوعاتی نویسنده برمی‌گردد.
 
کتاب با تعریف دهخدا از «پاورقی» باز می‌شود: «پاورقی قصّه و جزئی از آن است که در قسمت پایین اوراق روزنامه می‌نویسند، و نیز آن‌چه که در ذیل صفحهٔ جریده نوشته شود.» و با توضیح کوتاه زاون تصویر جامعی از آن‌چه قرار است در ۳۵۷ صفحهٔ کتاب ارزیابی شود، ارائه می‌دهد: «در ادبیات فارسی، داستان‌های دنباله‌دار در نشریات ایرانی را ‘پاورقی’ نامیده‌اند، معادل واژهٔ ‘سریال’ در مطبوعات فرنگی، و آن عبارت است از قسمتی یا فصلی از یک داستان بلند که به‌صورت تقطیع شده در هر شماره از روزنامه -معمولاً در پایین صفحات- چاپ می‌شود و مخاطبش عامهٔ مردم هستند و آن را ادبیات عامیانه و سرگرم‌کننده هم دانسته‌اند.»(ص15)
«ادبیات عامیانه و سرگرم‌کننده»ای که ریشهٔ آن، به روایت زاون، در ادبیات سنّتی و عامیانهٔ فارسی، ازجمله حکایت‌های نقّالان و پرده‌خوان‌ها و نیز سندبادنامه و امیرارسلان نامدار و پیش‌تر و مهم‌تر از همه هزار و یک شب است که شکلی از پاورقی شفاهی است و گوینده‌اش نخستین «پاورقی‌گو»ی تاریخ. «شهرزادِ قصّه‌گو هر شب برای شاهزاده قصّه‌ای می‌گفت و هیجان‌انگیزترین بخش داستان را ناتمام می‌گذاشت و ادامه را موکول می‌کرد به شبی دیگر: چون قصّه بدین‌جا رسید بامداد شد و شهرزاد لب از سخن فروبست.» زاون می‌گوید پاورقی مطبوعاتی «دقیقاً همین مشخصات پاورقی شفاهی را دارد: قطع داستان در نقطهٔ حسّاس و وصل آن در شماره‌ای دیگر از روزنامه.»(ص 17)
 
اگرچه در باور بسیاری از تحلیل‌گران ادبی، پاورقی یک نوع ادبی سرتاسر در دست مردان بوده، امیرارسلان نامدار (نوشته‌شده در سال‌های آغازین دههٔ ١٢٦٠خورشیدی) از نخستین پاورقی‌های شفاهی موجود است كه یك زن ایرانی در تدوین آن نقش مؤثری داشته. «زمانی كه نقیب‌الممالك، قصّه‌گوی دربار ناصرالدین شاه، داستان‌سرایی شبانهٔ خود را آغاز می‌كرد تا ناصرالدین‌شاه به خواب رود، فخرالدوله، دختر شاه، پشت در نیمه‌باز اتاق می‌نشست و حکایت شفاهی نقّال‌باشی را با دخل و تصرف در جزئیات داستان می‌نوشت و در فرصتی دیگر برایشان نقّاشی هم می‌کشید. فخرالدوله زنی باسواد و کتاب‌خوان بود که هرچند در جوانی بر اثر بیماری سل درگذشت، به اندازهٔ نقّال‌باشی در شكل گرفتن و برجای ماندن امیرارسلان نقش داشت.»(ص 20)
به این ترتیب، کتاب سرگذشت پاورقی و پاورقی‌نویسان ایرانی در آستانهٔ آشناکردنِ خواننده با پاورقی، در همان ۲۰ صفحهٔ نخست، دو شخصیت زن تاریخی را در شکل‌گرفتن و نیز اعتبار و اهمیت یافتنِ این نوع ادبی سهیم و بر آن اثرگذار معرفی می‌کند.
ادامهٔ متن، شروع پاورقی‌نویسی در مطبوعات ایران در دوران قاجار را بازمی‌خواند، و به بالیدن آن در سال‌های جنبش و انقلاب مشروطه -دوران افزایشِ شمار نشریات و آزادی بیان در فضای آن‌ها- می‌رسد.
 
«نخستین پاورقی فارسی برای داستان‌های دنباله‌دار‌ در دوران قاجار و در روزنامهٔ دولتی ‘ایران’ با تیتر ‘قسمت تحتانی’ آغاز شد. اصطلاح پاورقی اوّلین بار در نشریهٔ ‘اتحاد اسلام’ با مدیریت حسین پرتو در شیراز به کار گرفته شد و  نخستین داستان دنباله‌دار فارسی که زیر عنوان پاورقی کار شد ‘اهل بیت حاجی نمدمال’ نام داشت که بدون ذکر نام نویسنده بعد از ۳۲ شماره در روزنامهٔ ‘پرورش’ ناتمام ماند.»(ص 25)
از میان داستان‌های مورد تأکید کتاب در این دوران، می‌توان از نیرنگ سیاه یا کنیزان سفید، از نخستین داستان‌های بلند برکشیده از پاورقی، نوشتهٔ میرزا محمدتقی بهار در روزنامهٔ «ایران» و تهران مخوف، نخستین رمان اجتماعی-سیاسی فارسی، اثر مرتضی مشفق‌کاظمی نام برد که در سال ۱۳۰۳ خورشیدی در روزنامهٔ «ستارهٔ ایران» با مدیریت میرزاحسن‌خان صبا و پس از او ابوالقاسم اعتصام‌زاده منتشر شد. انتشار تهران مخوف هم‌زمان با چاپ منظومهٔ «افسانه»ی نیما یوشیج، مجموعه داستان «یکی بود یکی نبود» محمد‌علی جمال‌زاده و نمایش‌نامهٔ «جعفرخان از فرنگ برگشته» اثر حسین مقدم بود. (ص 56)
تأکید سرگذشت پاورقی و پاورقی‌نویسان ایرانی بر بستر فرهنگی-اجتماعی شکل‌گرفتنِ پاورقی‌ها و داستان‌های شناخته‌شدهٔ فارسی زمینهٔ بازاندیشی در مضامین این متون و ارتباط آن‌ها با ذهنیت سرآمدان و بدنهٔ جامعه را فراهم می‌آورد.
به روایت این کتاب، «مفهوم تاریخ در دورهٔ مشروطیت ارج و قرب یافت، مسئلهٔ ‘ایرانیت’ مطرح شد و تاریخِ کهنِ باستانی شد بحث اصلی: پَس‌نگری به تاریخ، ذهن و زبان و قلم روشنفکران و تجددخواهان را انباشت و نوعی حرکت باستان‌گرایی را در ادب معاصر ایران القا نمود و از این رو، پُر بی‌راه نبود که نخستین رمان‌نویسان ایرانی تاریخ را دستمایهٔ آثار خود سازند.» (ص ۳۲) «رمان داستان باستان نوشتهٔ میرزاحسن بدیع، با پس‌زمینه‌های تاریخ هخامنشی و رمان دو جلدی دام‌گستران یا انتقام‌خواهان مزدک نوشتهٔ عبدالحسین صنعتی‌زاده‌کرمانی در شرح برخاستن مزدک و سقوط ساسانیان.» نمونه‌های شاخص داستان‌های تاریخی در سال‌های ۱۲۸۸ تا ۱۳۰۰ خورشیدی‌اند.(ص 33)
 
مجموعه طنزهای اجتماعی-سیاسی «چرند و پرند»، نوشته علی‌اکبر دهخدا، نیز در قالب داستان کوتاه، گزارش خبری و اعلامیه، در دورهٔ آزادی بیشترِ پس از انقلاب مشروطه تا استبداد صغیر در هفته‌نامهٔ «صوراسرافیل»، به سردبیری میرزا جهانگیرخان شیرازی، منتشر می‌شد.
طنزهای «چرند و پرند» به نقد تند و صریح مسائلی چون جهل و خرافات مردم، فساد دولت و مجلس، شکاف‌ طبقاتی و ناتوانی دولتمردان می‌پرداخت و دلایل عقب‌ماندگی جامعه را آشکار می‌کرد. نثر ساده و روان دهخدا، که از کلمات و اصطلاحات محاوره‌ای مردم کوچه و بازار بهره می‌برد، تأثیری ماندگار بر نزدیک شدن نثر فارسی به زبان گفتار برجای گذاشت.
در فاصلهٔ سال‌های انقراض قاجار تا دههٔ نخست سلطنت رضاشاه پهلوی، نسل دیگری از روزنامه‌نگاران جذب رمان و پاورقی شدند. ویژگی مشترک آثار آن‌ها گرایش یا بازگشت به ریشه‌های سنّتیِ قصّه‌گویی و داستان‌پردازی از طریق تاریخ‌نگاری به سبک و سیاق هزار و یک شب و حسین کرد شبستری و امیرارسلان نامدار بود. اثرپذیری از رما‌های ترجمه‌شده‌ای که برای نخستین بار به فارسی‌زبانان معرفی می‌شدند و به‌گفتهٔ محمدعلی سپانلو، آمیزه‌ای از اسطوره، تاریخ، تخیل و گاه خرافات را در خود داشتند بر پاورقی‌های این دوران انکارناشدنی است.(ص 41)
 
زاون می‌گوید «انتشار رمان تاریخی... البته از چند دهه پیش آغاز شده بود، اما در این سال‌ها بار دیگر به عوام‌گرایی و به سمت و سویی دیگر رفت. از عمق بار تاریخ‌گرایانهٔ آن کاسته شد و بر حجم قهرمان‌پروری و حادثه‌پردازی‌ها افزوده شد و شکلی منطبق بر خواست تودهٔ مخاطبان به خود گرفت».(ص 42)
بعد از شهریور ۲۰ فضای مطبوعات پایتخت از توقیف و تعطیلیِ شمار قابل توجهی از نشریات در نیمهٔ دوّم پادشاهی رضاشاه برگذشت و به دوران صدر مشروطه مانند شد. صدها نشریهٔ نو منتشر شد و داستان‌نویس‌های پرشمار نوشتنِ پاورقی با موضوعات و مضامین گوناگون را در دست گرفتند. دکتر صدرالدین الهی این دوره را «عصر طلایی پاورقی‌نویسی» می‌نامد. (ص۱۰۰) حسینقلی خان مستعان و ذبیح‌الله منصوری نقش مهمی در جان گرفتن این «عصر» داشتند.
مستعان پُرکارترین و شناخته شده‌ترین پاورقی‌نویس ایران بود، که به روایت حسین عابدینی در کتاب فرهنگ داستان‌نویسی در ایران، «حتی در مجلّهٔ ‘راهنمای زندگی’ که سردبیری‌اش را به عهده داشت، با چند اسم مطلب می‌نوشت.»
همچنین «ورود پاورقی ایرانی از حیطهٔ مطبوعات به بازار نشر کتاب و انتشارش به‌صورت جزوه و کتابچه‌های هفتگی و ماهانه از ابتکارات حسینقلی خان مستعان بود که از اوایل دههٔ ۲۰ به شکل سِری داستان‌هایی با امضای ح.م.حمید در کتاب‌هایی به قطع کوچک هشتاد تا صد صفحه‌ای، منتشر می‌شد... در کُلِ دههٔ ۲۰ تا ۳۰، در این قلمرو مستعان حرف اوّل و آخر را می‌زده و به قول معروف ‘سلطان پاورقی‌نویسی ایران’ به حساب می‌آمده.»
 نثر شیرین و روان مستعان شمار خوانندگان پاورقی‌های او و شمارگان نشریات دربردارندهٔ آن متن‌ها را چنان بالا می‌برد که «مدیران نشریات می‌خواستند ماجرا را تا حد ممکن به قول معروف، تا جا دارد کش دهد» (ص ۹۴) پاورقی «آفت»، نوشتهٔ مستعان، شش سال خوانندگان را به دنبال خود کشاند. در آن سال‌ها پاورقی‌های مستعان، به باور جمعی از تحلیل‌گران علوم انسانی و اجتماعی، هزاران زن و مرد طبقهٔ متوسط ایرانی را قصّه‌خوان کرد.
 
هم‌زمان، در سال‌های ۱۳۲۰، به دنبال نقدهایی مانند آن‌چه صادق هدایت در تمسخر و هجو «نثر سادهٔ» داستان «ناز» مستعان در مجلهٔ «موسیقی» به چاپ رساند، هجو مستعان بخشی از علائم روشنفکری شد. هرچند در همین سال دست‌نویس بوف کور به صورت پاورقی در روزنامهٔ «ایران» به سردبیری حسینقلی مستعان منتشر شد. (ص۹۶)
ذبیح‌الله منصوری، مترجم و پاورقی‌نویس، که زاون «پادشاه پاورقی ترجمه‌ای ایران» معرفی‌اش می‌کند، از نویسندگان مهم دیگری است که به‌حق جای پررنگی در کتاب سرگذشت پاورقی و پاورقی‌نویسان ایرانی دارد. منصوری که ترجمه‌های خود را «اقتباس» می‌نامید، کار مطبوعاتی را در دوران رضاشاه و با روزنامهٔ «کوشش» آغاز کرد و در همکاری با نشریات متعدد ازجمله «ترقی» و «اطلاعات» با آثاری که آمیزه‌ای از ترجمه و اقتباس و تألیف و حاشیه‌نگاری بودند، به انتشار بیش از ۴۵۰ کتابِ برآمده از پاورقی دست یافت. (ص ۲۳۶) کتاب‌های مستعان و منصوری بارها تجدید چاپ می‌شدند.
 
به گفتهٔ زاون، «از آن‌جا که مخاطبان این گونه آثار، به مطالعهٔ سریالی و هیجانِ دنبال کردنِ آن –به فاصلهٔ زمانی- عادت کرده بودند، در چاپ بعدی به‌صورت ‘سریال گونه’ منتشر می‌شدند تا آن دسته از خوانندگان که نتوانسته‌ بودند از طریق نشریات داستان مورد نظر خود را دنبال کنند، از این فرصتِ دوباره استفاده کنند... نحوهٔ کار به این شکل بود که پاورقی‌ها به صورت هفتگی در قالب جزوه چاپ می‌شدند... مخاطبان در هر هفته چند صفحه از یک کتاب را در قالب جزوه‌ها با قیمتی مشخص – یک یا دو ریال- خریداری می‌کردند و با کنارِ هم گذاشتن جزوه‌ها، نهایتاً صاحب یک کتاب کامل می‌شدند... و جالب‌تر این‌که ناشران برای تشویق خوانندگان به خریدنِ جزوه‌ها، اعلام می‌کردند هر کس پس از چاپ جزوه‌ٔ آخر، همهٔ آن‌ها را به ناشر ارائه دهد، مجاناً صحافی می‌شود... بی‌نوایان، با ترجمهٔ مستعان به این شکل چاپ شد.» (ص 268)
 
ترجمهٔ رمان بی‌نوایان توسط مستعان و چاپ سلسله‌وار بخش‌هایی از آن در روزنامهٔ «ایران» از فصل‌های باشکوه تاریخ پاورقی‌نویسی فارسی است.
دایی جان ناپلئونِ ایرج پزشک‌زاد از دیگر پاورقی‌های شناخته‌شدهٔ فارسی، و در نگاه زاون «محبوب‌ترین پاورقی برای تمام فصول» است.
 
سال ۱۳۴۹ پزشک‌زاد متن کامل داستان دایی جان ناپلئون را به توصیهٔ تورج فرازمند، روزنامه‌نگار و دوست نزدیک سالیانش، به منظور محافظت از بازبینی و سانسور ادارهٔ‌ نگارش به نشریهٔ‌ «فردوسی» به سردبیری عباس پهلوان سپرد. پهلوان داستان را پسندید و به مدت هشت ماه در فردوسی چاپ کرد. پس از آن، کتاب دایی جان ناپلئون در انتشارات صفی علیشاه چاپ شد.(ص 202)
 
کتاب سرگذشت پاورقی و پاورقی‌نویسان ایرانی با یاد محترم دکتر صدرالدین الهی گشوده شده. بازخوانی این کتاب را نیز با یاد ارجمندِ آموزگاری و دوستی ارزندهٔ‌ دکتر الهی به پایان می‌برم.
 
دکتر الهی پاورقی‌نویسی را از «کیهان ورزشی»، که خود از آغازگرانش بود، و با نوشتن داستان‌های پهلوانی دنباله‌دار با عنوان «برزو» آغاز کرد. «برزو» نخستین پاورقی ورزشی ایران است که با نام مستعار نویسنده، «کارون»، در کیهان ورزشی چاپ و هم‌زمان در «خواندنیها» بازنشر می‌شد. استقبال مردم از «برزو» چنان بود که شمارگان چاپ «کیهان ورزشی» برای دوره‌ای از شمارگان «کیهان» نیز بیشتر شد و به دعوت «سپید و سیاه» از نویسندهٔ ناشناس داستان و همکاری دو سه سالهٔ دکتر الهی با این نشریه انجامید. به روایت زاون «سپید و سیاه» از الهی می‌خواهد به نویسندهٔ «برزو» بگوید برای آن‌ها هم داستان بنویسد و الهی می‌گوید، «باشه! بِش می‌گم!» پاورقی‌های دکتر الهی در «سپید و سیاه» با نام مستعار دیگری کار می‌شدند.(220)
 
«مو طلایی شهر ما» از دیگر پاورقی‌های شناخته‌شدهٔ دکتر الهی است که با نام مستعار «ارغوان» در مجلهٔ «تهران مصور» چاپ می‌شد. دکتر الهی در تاریخ ۲۸ مه ۲۰۱۸، در یادداشت مفصلی در صفحهٔ فیس‌بوک خود نوشت: «‘موطلایی شهر ما’ در حقیقت یک قصۀ نیمه‌واقعی بود دربارۀ زنی به‌نام پروین غفاری که با اسم پری غفاری شهرت پیدا کرده بود و همه او را به ‌علت آن‌که شاید اوّلین زنی بود که تمام موی سرش را به رنگ طلایی درمی‌آورد، به ‌نام ‘پری مو طلایی’ می‌شناختند… این زن سال‌های سال لقب ‘موطلایی شهر ما’ را که ساخته و پرداختۀ این بنده بود با خود می‌کشید».
***
اگر ذهنیت جمعی را مجموعه‌ای از نگرش‌ها، عواطف، ارزش‌ها و باورهای مشترکی بدانیم که در بخش بزرگی از جامعه شکل می‌گیرد و بر هنجارها و رفتارهای اجتماعی تأثیر می‌گذارد، و تاریخ اجتماعی را روایت زندگی روزمره، روابط میان گروه‌های اجتماعی و تحولات فرهنگی و اقتصادی جامعه تعریف کنیم، سرگذشت پاورقی و پاورقی‌نویسان ایرانی، پنجره‌ای است گشوده بر این مفاهیم و چشم‌اندازی بر اندرکنش آن‌ها با نهاد قدرت در دوران رونق پاورقی‌نویسی در ایران.
اهمیت بازنگری چشم‌اندازهای این پنجره، به گفتهٔ دکتر عباس میلانی در این است که «ما نیاز داریم بدانیم چرا در جامعهٔ ایران دوران شاه کتاب‌هایی آن اندازه خواننده داشت... حتی اگر بپذیریم گروهی از پاورقی‌نویسان آن‌چه را مردم می‌خواستند و می‌خواندند می‌نوشتند، باید توانایی شگفت‌انگیز این گروه را تحسین و حلاجی کنیم. این‌ها می‌بایست چند موضوع را در ذهنشان نگه دارند، چند داستان را پرورش دهند و طوری بنویسید که مردم بخوانند و در صف‌های بلند منتظر قسمت بعد باشند. بعضی از این پاورقی‌نویس‌ها مثل شطرنج‌بازهایی‌ هستند که در آنِ واحد با چند نفر بازی می‌کنند. با خواندن نقادانهٔ آن‌چه مردم در سطح وسیع می‌خوانند، زمینهٔ فرهنگی تحولات تاریخی را باز می‌شناسیم.».
 
نویسنده: ماندانا زندیان- 14 آذر 1403 (4 دسامبر 2024)
 
 
بیشتر بخوانید.....
تبلیغات
HEIDARI SAMAN
دکتر کامران یدیدی
خبرگزاری ایرانشهر در شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت مربوطه به خبرگزاری ایرانشهر می باشد
Iranshahr News Agency Copyright ©