کنوانسیون ژنو، کمپلکس فلسطین و ما ایرانیها
به روز شده در      سه شنبه 30 مرداد 1403     -   Tuesday August 20 2024

نویسنده مقاله : مایکل مبشری- آلمان (Michael Mobasheri. (M.Sc. Psychology
تبلیغات در خبرگزاری ایرانشهر
دکتر کامران یدیدی
تنش و اتهامات بر پایۀ تفسیرهای متفاوت از قوانین بین المللی در جریان جنگ اسراییل با سازمانهای تروریستی فلسطینی دارای سابقه و تاریخچه است که آگاهی از برخی نکات ریز، دامنۀ دید و درک را افزایش می دهد.
 
 احساسات شدید و غلیظ یهودستیزی اسلامی از سوی نازیها به عنوان ابزاری برای تحریک مسلمانان از «رادیو برلین» را در خاورمیانه تشدید کرده و بعدها اسلامیون به همراه قشر چپ تازه بدوران رسیده با افکار ایدئولوژیک و تاریخ مصرف گذشتۀ دو قرن پیش، آن را در جامعه گسترش دادند و با پهن کردن بساط شارلاتانیسم سیاسی و عوامفریبی سعی داشته و دارند ایران را در این باتلاق متعفن گرفتار نگه دارند. اسراییل ستیزی و یهودستیزی یک چسب ایدئولوژیک است که ارتجاع سرخ و سیاه را همیشه به یکدیگر پیوند داده و آنها را متحد کرده است. این درگیری همانند «آرمان فلسطین» به ما ایرانیها اساساً ربطی ندارد؛ لازم دیدم در مورد درگیری اسراییل و فلسطین و تبلیغات  دروغهای شرم آور علیه اسراییل نکاتی را که به ما ایرانیان واقعاً ربط دارد با خوانندگان محترم این نشریه در میان بگذارم. ما ایرانیها با اسراییل و یهودیان هیج جنگ، دشمنی یا اختلافی بر سر خاک و آب یا مرز و منابع و مذهب نداریم. رقابت ژئوپولیتیک برای برتری و اقتدار در یک منطقه، پدیده ای است طبیعی و بین همۀ دولتها و کشورها وجود دارد، حتا کشورهای هم پیمان. آرمان فلسطین اما، همانند دین اسلام به ما تحمیل شده و پس از نسل ها به یک امر عادی و معیار اجتماعی- فرهنگی پذیرفته شده درآمده است که تاکنون به غیر از تاوان و مکافات هیچ دستاوردی برای ما نداشته و نخواهد داشت. احساس مسولیت غیرموجه و کاسۀ داغتر از آش شدن برای فلسطینی هایی که هیچ سنخیت فرهنگی، تاریخی و تمدنی یا همخوانی فکری با ایران و هویت ایرانی ما ندارند دور از عقل و منطق است. هنگامی که به برخی جزئیات مهم بنگریم، می توانیم به تصویری متفاوت و درکی واقعگرایانه برسیم. 
 
از دیدگاه تاریخی، فلسطین هیچگاه یک ملت با تمامیت ارضی و حاکمیت ملی در آن سرزمین نبوده است، زیرا فلسطین در درازنای تاریخ هیچگاه به عنوان یک دولت-ملت وجود نداشته و همچنین هیچگاه دارای استقلال و قلمرو فرمانروایی نبوده است. پس از ظهور اسلام آنها از بیخ عرب شدند و تا امروز اطرار داشته اند از بیخ عرب باقی بمانند. آنها همواره زیر قیمومیت کشورهای اسلامی و جزوی از «امت اسلام» بوده یا زیر قیمومیت یک دولت استعماری مثل عثمانیان، فرانسه و بریتانیا بودند که اموراتش بدست آنها اداره می شد. وجود حکومت و پادشاهی‌های یهودی اما در تاریخ این منطقه سابقه دارد در حالیکه هیچ اثری از آثار یک دولت و یا حتا حکومت فلسطینی در تاریخ نیست. تا دهۀ 1960 میلادی از آنها به عنوان «اعراب» یاد می شد و هنگام تشکیل کشور اسراییل در سال 48/1947 هم سازمان ملل، هم لیگ کشورهای عرب و جامعۀ حقوقی بین‌المللی از تشکیل «دولت یهودی اسراییل و دولت عرب» سخن می گفتند و نه از «دولت فلسطین» آنطور که امروز از آنها با این نام یاد می شود[1] -گویی که فلسطین یک تمدن در قد و قامت تمدن هِلنی(یونان امروز)، چینی، رومی یا تمدن ایران بوده است! بند پنجم «منشور ملی فلسطین به تاریخ تولید 17 ژوئیه 1968» فلسطینیان را اینگونه تعریف می کند: "آن دسته از اتباع عرب که تا سال 1947 به طور معمول در منطقۀ فلسطین ساکن بودند، بدون ملاحظۀ اینکه آیا از آنجا اخراج شده یا در آنجا ماندگار بوده باشند و هر فرزندی که پس از این تاریخ از پدری عرب متولد شود -چه در فلسطین و چه در خارج- «فلسطینی» شناخته می شود."[2] نام «تشکیلات فلسطینی» تنها در دهۀ نود میلادی پس از پیمان صلح اسلو(1993) و هنگامی که «تشکیلات خودمختار فلسطین» در کرانۀ غربی رود اردن متولد شد، تدریجاً متداول شده و به اشتباه به نام «دولت فلسطینی» شهرت و رسمیت کاذب یافت. بند دوم منشور ملی فلسطین ابراز می دارد: "فلسطین با مرزهایی که در دوران قیمومیت بریتانیا داشت، یک سرزمین واحد و تجزیه ناپذیر است"[3]؛ بند نوزدهم همین منشور با اشاره به منشور سازمان ملل که با پیمان بین المللی حقوق بشر(1966) پیوند مکمل حقوقی دارد، تشکیل اسراییل را غیرقانونی اعلام می کند و بدینسان حق موجودیت اسراییل را رد می کند.[4] واژۀ «تشکیلات خودگردان» لزوماً مترادف «حکومت» نیست و حکومت نیز اصلاً مترادف «دولت» نیست؛ دستگاه خودمختار اعراب در کرانه غربی رود اردن به غیر از ادعای یک «تشکیلات خودگردان» نمی تواند ادعای دولت بودن داشته باشد زیرا شرایط لازم در چارچوب حقوقی و مطابق با استاندارهای بین المللی برای این منظور(به نام شاخص بین المللی مونته ویدئو (Montevideo-Criteria) که «کنوانسیون مونته ویدئو» نیز خوانده می شود) را برآورده نمی کند.[5] همچنین «منشور ملی فلسطین» یک قانون اساسی بر پایۀ استانداردهای حقوقی نیست که بتواند ادعای تشکیل یک کشور جعلی را توجیه کند.
منشور سازمان ملل البته حق حاکمیت ملی و تعیین سرنوشت ملتها و حقوق شهروندی بر پایۀ فرهنگ، چیدمان اجتماعی، اقتصادی... را موجه و محترم می شمارد و ابراز می دارد: "همۀ ملتها حق تعیین سرنوشت خود را دارند و براین پایه می توانند آزادانه در مورد توسعۀ فرهنگ و نظام سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خود تصمیم بگیرند."[6] این جملۀ حقوقی اما، برش و تجزیه کشورها از راه آشوب و سرکشی افراد و گروه های یاغی و توهم زده را توجیه نمی کند و تجزیه طلبی را یک «حق طبیعی»  تعریف نمی کند، بلکه برعکس آن صادق است، زیرا همین منشور و نیز سایر قوانین بین المللی«حق حاکمیت ملی، حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشورها» را به عنوان پیش شرط برای برقراری نظم و امنیت بین المللی با تاکید وافر، الزامی معرفی می کنند و تنها در موارد ویژه ای امکان جدایی و حتا خودمختاری را برای برخی گروه ها مجاز می دانند؛ حق جدایی و تشکیل دولت-ملت تنها در موارد استثنایی و ویژه می تواند موجه و قابل قبول باشد، از جمله در موارد نسل کشی سیستماتیک(همانند نسل کشی یهودیان توسط نازیها، نسل کشی ارمنی ها توسط امپراتوری عثمانی، نسل کشی در یوگسلاوی سابق بویژه در منطقۀ بوسنی و هرزگوین)، سرکوب و پیگرد غیر قانونی علیه گروه هایی خاص از کل یک جمعیت واحد و پایمال شدن سیستماتیک حقوق بشر در مورد آنان.[7] اینکه مسلمانان و طیف چپگرای ضد اسراییلی با تبلیغات مسموم و گسترده اسراییل را به «نژادپرستی»، «نسل کشی» و «آپارتاید» متهم می کنند به این دلیل است که قصد دارند از این چیدمان و گویش قوانین بین المللی استفادۀ ابزاری کنند و امیدوارند بتوانند با اتهام و افترا و نیز تفسیرهای افراطی و یکسویه، اسراییل را منزوی کرده و در جایگاه متهم قرار دهند و بدین ترتیب موجودیت کشور اسراییل را غیرقانونی جلوه داده و انهدام اسراییل را توجیه نمایند! این روند در طول ده ها در دنیا جا افتاده و کمتر افرادی هستند که دلیل و انگیزۀ اصلی اعراب و پادوهای چپی آنها را از این حقه بازی نفرت انگیز تشخیص دهند. روند سوءاستفاده از مفاهیم حقوقی و واژگان تخصصی، پیش از هر چیز به قوانین بین المللی پشت پا می زند و اعتبار آنها را لگدمال می کند و همزمان سوءاستفاده از اصل حقوق بشر است، زیرا تلاش می شود با جَوسازی، پرونده سازی، افترا، تهمت و وارونه جلوه دادن حقایق در راستای نابودی یک دولت-ملت (بنام اسراییل) تبلیغ شده و گسترش نژادپرستی و تنفر بر علیه یک گروه از انسانها(شهروندان اسراییل) تشویق و ترویج شود. امری که روح و ضمیر اصلی بوجود آمدن قوانین و پیمانهای بشردوستانه را خدشه دار می کند.
 
لازم به یادآوری است، اکثر جمعیت فلسطین که ساکن منطقۀ کرانه غربی هستند برپایۀ قوانین بین المللی از حق خومختاری برخوردار بوده و هستند، ولی رهبران فرصت طلب فلسطینی در کنار سایر رهبران کشورهای لیگ عرب و مسلمانان منطقه، پیش شرط لازم برای تشکیل دولت فلسطینی را که همانا «حق موجودیت اسراییل» است همواره رد کرده و مکرراً تلاش برای مذاکرات صلح با اسراییل و تشکیل دو دولت را آگاهانه تخریب و اغلب از آن ممانعت کرده اند. همچنین تشکیلات خودگردان فلسطین همیشه زیر قول خود زده و ادعای غیرقانونی بودن اسراییل را هیچگاه از «منشور ملی فلسطین» (بند دوم و نوزدهم که در بالا ذکر شد) مورد تجدید نظر و تغییر قرار نداده است. به این ترتیب آنها با استناد به قوانین بین المللی و منشور سازمان ملل برای خود «حق مطلق موجودیت» قایل هستند، ولی همزمان همان قوانین را برای «حق موجودیت اسراییل» محترم نمی شمارند و خواستار نابودی دولت و کشور اسراییل و شهروندانش هستند!
 سازمانهای ترور فلسطینی همانند حماس و جهاد اسلامی حتا موجودیت اسراییل را در منشورهای خود مستقیماً رد می کنند و ادعای تمامیتخواهی سرزمینی و انهدام نهایی و قتل عام کامل و بدون استثنای همۀ شهروندان و اتباع اسراییل را یک حق طبیعی برای خود می پندارند که در هفتم اکتبر سال 2023 دگربار آن را به نمایش گذاشتند. شعار« از رودخانه تا دریا» این تفکر و ایدئولوژی تخریب و جنایت را آشکارا تثبات می کند. اینکه حماس و سایر سازمانهای ترور فلسطینی از اتباع غیر نظامی به عنوان «سپر بلا» و قربانی استفاده می کنند اساساً به این استراتژی باز می گردد که قصد دارد شمار مجروحین و تلفات فلسطینی را بالا ببرد تا بتوان از آمار تلفات، استفادۀ تبلیغاتی کرد و با نشر تصاویر دلخراش، احساسات و اذهان عمومی را در جهان بر علیه اسراییل شورانید و با مدرک سازی و جعلیات، اتهام «نسل کشی» و نیز «آپارتاید» بر علیه اسراییل را مستند جا زد تا جهان بینی یهودستیزی و نابودی اسراییل رفته رفته در دنیا چهره ای موجه پیدا کند و مثلاً ثابت گردد که اسراییل قوانین بین المللی و منشور سازمان ملل و... را زیر پا می گذارد و فلسطینی ها مظلومند و تنها به این دلیل است که با موجودیت اسراییل مخالف و خواستار نابودی اسراییل بوده و هستند. اصل تهمت، فریبکاری و دروغ بر پایۀ قوانین شریعۀ اسلامی که برخی از ما ایرانی ها پس از 1400 سال اشغال، آپارتاید و استعمار اسلامی در میهنمان، سرانجام آن را به لطف آیت الله خمینی زیر عنوان توریه، خدعه و تقیۀ اسلامی شناختیم! (البته دو ریالی بعضی ها هنوز هم نیافتاده است)! 
ادامه دارد ...
 پایان قسمت اول
 
         
لیست منابع
[1]Markl, Florian. Palästina Märchen-Stunde mit der Kronen Zeitung(2020). [2] Y.Harkabi, The Palestinian Covenant and its Meaning, London 1979. Available: https://avalon.law.yale.edu/20th_century/plocov.asp#art5 [3] ibid. [4]ibid & citation of Y. Harkabi, a. a. O., S. 33 u. 76.
 [5]Available: www.britannica.com/event/Montevideo-Convention [6]Oliver Dörr,Völkerrechtliche Verträge, Muenchen, 2016, Page 202-207 [7]ibid 
 
 
 
بیشتر بخوانید.....
تبلیغات
HEIDARI SAMAN
دکتر کامران یدیدی
خبرگزاری ایرانشهر در شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت مربوطه به خبرگزاری ایرانشهر می باشد
Iranshahr News Agency Copyright ©