حذف مدعیان رهبری در ایران به روش روسی
به روز شده در      چهارشنبه 2 خرداد 1403     -   Wednesday May 22 2024

سقوط هلی کوپتر و مرگ رئیسی، چه حادثه باشد چه عمدی، از دید ملت به عنوان حذف یکی از مدعیان جانشینی به عنوان «خلیفه سوم»، برداشت می شود. این "حادثه"، تنها دو روز مانده به تشکیل مجلس خبرگان که به احتمال زیاد برای جانشینی تشکیل خواهد شد، همزمان گردید. نحوه حذف رئیسی به روشی که در مورد پرگوژین، دستیار نزدیک پوتین تا هنگامی که حاکمیت وی را به چالش نطلبیده بود بکار رفت، بی شباهت نیست. به ویژه که گویا دو هلی کوپتر دیگر نیز به عنوان اسکورت، همراه بودند.
تبلیغات در خبرگزاری ایرانشهر
دکتر کامران یدیدی
حال چگونه است که آن دو محل سقوط را ندیده بودند و چرا گزارش نکرده اند، مانند جزئیات قتل رفسنجانی جزو اسرار نظام باقی خواهد ماند. تنها تفاوت در این است که پوتین چون اسلام ناب رژیم را قبول ندارد، نمی توانست از تقیه استفاده کند. خوشبختانه نظام اسلامی از این برتری برخوردار است و از این رو با تمام توان تلاش خواهد کرد که با گردآوری جماعت اشگ ریزان، مراسم را هرچه باشکوه تر برپا کنند.
پوتین بدون حفظ ظاهر و رودربایستی، موجبات قتل همه ی رقبای داخلی را تاکنون فراهم کرده است. او می خواهد به همه مدعیان به طور رسمی اعلان کند که عاقبت رقبا چه گونه می باشد. همین پیام نیز اکنون از رهبری صادر می گردد. او که چشم به جانشینی فرزند نامحبوب خود به عنوان «خلیفه سوم» دارد، باردیگر چنین اخطاری را به ویژه برای آخوندها صادر کرد. او با صدای بلند اعلان کرد که  پرقدرت تر از قاسم سلیمانی و رئیسی در رده پایین تر از رهبر، فرد دیگری قرار نداشت، اکنون بنگرید که عاقبت چه بر سر آنان آمد. در این جا پای سپاه پاسداران به عنوان مجری به وسط کشیده می شود. قدرت دیگری نمی توانست چنین خرابکاری را در بالگرد ایجاد کند. این هشداری است به رقبا که سپاه نیز در ید رهبری می باشد. اما از سوی دیگر، هرچه نقش سپاه پررنگ تر شود، رهبر آینده خیالی رژیم، به سپاه وابسته تر می گردد و به همان نسبت نیز در چنگال آنان فروترمی رود.
حتا اگر چنین برداشتی تا مقداری با واقعیت تطبیق داشته باشد، می توان گفت که بخش غالب در سپاه و "رهبر" با اتحاد با یکدیگر، نخست بر سر جانشینی به توافق رسیده و دیگر آن که، عادی سازی روابط با آمریکا در برنامه می باشد. پس از خیزش "زن، زندگی و آزادی"  که با سرکوب سپاه انجام گرفت، وابستگی رژیم به این نیروی نظامی افزایش یافت. واقعه حذف رئیسی و وزیر خارجه که هردو به تندروی شهره داشتند، با واقعه درگیری مستقیم با اسرائیل، سپاه به قدرت اصلی و تعیین کننده سیاست خارجی نظام بدل شده است. حمله به اسرائیل بدون توافق سپاه نمی توانست انجام گیرد. اما حتا با مخالفت رهبر، اگر سپاه به این نتیجه رسیده باشد که برای در دست گیری قدرت به آن حمله نیاز دارد، به طور حتم انجام می گرفت.
هنوز هیچ کس تاکنون در رسانه های جمعی به پرسش اصلی که دلیل دست زدن نظام اسلامی به چنین قماری چه بوده، پاسخ قطعی پیدا نکرده است. البته دلایل چندی ارایه شده که در حالی که می توانند صحیح باشند، اما کافی نیستند. نمی توان گفت که تنها بخاطر نادانی و ناکارآئی نظام، ایران با چنین خطری روبرو گردید. دلایل اساسی تری در پشت این قمار که می توانست هزینه بسیار سنگین تری برای نظام اسلامی و به تبع آن ایران، به بار آورد بایستی وجود داشته باشد. با توجه به چند نکته شاید بتوان دست به گمانه زد و نه بیش تر از آن. 
نخست در چند هفته گذشته، نظام دستکم توانست از حمله حوثی ها به ناوهای بازرگانی در دریای سرخ جلوگیری کند. به هر دلیلی، نظام بدین وسیله توانست "حسن نیت" خود را به نمایش گذارد. مورد دیگر، پیش از حمله "ناموفق" به اسرائیل، از سوی واسطه ها چنین اقدامی به غرب اطلاع داده شده بود. یعنی ما حمله می کنیم و شما هم بنوبه خود به سرنگون کردن ما دست زنید. آمریکا نیز در چند مورد تاکید کرد که نه در حمله به ایران و یا مواضع هواداران رژیم در عراق و سوریه دست نداشته است. همزمان، نظام بایستی درک کرده باشد که حمله بسیار "محدود" اسرائیل به مواضع رژیم، تا مقدار بسیار زیاد بایستی زیر فشار آمریکا و غرب انجام گرفته باشد. زیرا کابینه جنگی اسرائیل که مسئولیت اداره جنگ را به عهده دارد از شهرت خویشتن داری برخوردار نیست. دیگر دانسته شده که مذاکرات آمریکا و نظام در عمان در هفته های گذشته همچنان ادامه داشته، اما با این تفاوت که دستکم از سوی آمریکا، نمایندگان بلندپایه تر از گذشته بوده اند.
با کرنش های آمریکا و نظام در برابر یکدیگر، این احتمال می تواند وجود داشته باشد که عمگراها در داخل رژیم و به ویژه سپاه، که مدت هاست به بی نتیجه بودن اختلاف نظام اسلامی با آمریکا پی برده اند، بالاخره فرصت برای ایجاد توافق را یافته اند. ملت ایران که از نبود آزادی و شرایط سخت زندگی بشدت زیر فشار است، نزدیک شدن ایران به آمریکا در راستای کاستن از هردو سختی، می داند. اگر نشانه ای از واقعیت در این گمان وجود داشته باشد، به این نتیجه می رسیم که چه کسی مناسب تر از رهبر کنونی برای نوشیدن جام زهر نزدیک شدن به آمریکا. از هنگام تولد نظام اسلامی، آمریکا لولوی بزرگ بود و هر گروه و فردی که تلاش کردند، ایران را از شر این کابوس نجات دهند، از صحنه به نوعی حذف شدند. در سی و اندی سال گذشته، این پرچم در دست رهبر بود. هر گروه و فردی که قدرت را در آینده در دست گیرد و نیز مایل باشد که خود را از انزوائی که در آن گیر کرده که آنان را مجبور به پناه بردن به روسیه کرده است،  چاره ای ندارد که با آمریکا، که در حال حاضر توانمند ترین قدرت جهان می باشد، دستکم به نوعی تفاهم متقابل دست یابد. پس بهتر است که (1) تا پیش از آنکه رهبر به طور کامل از صحنه کنار رود، و (2) پیش از انتخابات آمریکا که ممکن است ترامپ به قدرت رسد، این کار به دست او انجام گیرد.
اگر نظام، به این نتیجه رسیده باشد که باید با دست یابی توافق با غرب، وارد جرگه کشورهای منطقی جهان شود، باید دارای رهبرانی باشد که زبان سیاست در جهان را درک کنند. رهبران سیاسی ایران که در هیئت دولت رئیسی به نمایش گذارده شده بودند، تنها لیاقت شرکت در کابینه او را داشتند و بس. وزیر کنونی خارجه، خویش نزدیک رهبر است و از پشتیبانی و اعتماد کافی برای مذاکره با آمریکا برخوردار است، اگر در واقع چنین برنامه ای در پیش است. اگر، چنانچه زمزمه ها حکایت می کنند، در واقع مساله حل اختلاف با آمریکا در برنامه جمهوری اسلامی قرار دارد، باید تصفیه های سیاسی و نظامی در پیش باشد. به نظر می رسد که تصفیه از بخش سیاسی آغاز گردیده که بایستی ادامه داشته باشد. اما تصفیه در سپاه که بازیگر اصلی در ایران است، نمی تواند زیاد دور باشد.
باید نظام تاکنون درک کرده باشد که برای زنده ماندن نیاز به دگرگونی پایه ای دارد. در غیر این صورت با خیزش ملی روبرو خواهد شد که تاکنون به آن شدت تجربه نکرده است. گرچه در درازای سال ها، رژیم به شدت فاسد و گانگستری ثابت کرده که توانائی اصلاح از داخل را ندارد، شاید به احتمال بسیار کم، به این نتیجه رسیده باشند که باید به ملت امتیاز کافی داد تا از شورش خونین پیشگیری گردد. تصفیه داخلی امتیاز کافی برای ملت نخواهد بود. امتیاز مورد نیاز، کم تر از اعلان پایان رژیم اسلامی نمی تواند باشد.
نویسنده مقاله : فرهاد یزدی – بیست و دوم ماه مه 2024
 
__________________________________________
 

1- از یاد نبریم که خارج نشینان در عوض یاری رساندن با این خیزش تا آنجا که توانستند برای ارتقای موقعیت خود استفاده کردند و منشور پس از منشور انتشار دادند که پشیزی برای ملت ارزش نداشت.

 2- بسیاری در کانون نظام و نظریه پردازان سیاست خارجی، وابستگی به روسیه بدون اینکه برای نظام سودی داشته باشد، را مورد پرسش قرار داده اند. آنان اشاره می کنند که نه در صحنه جهانی، نه در خلیج فارس، نه در سوریه و حتا نه در دریای مازندران، روسیه گامی در حمایت از منافع ایران برنداشته است.

 

بیشتر بخوانید.....
تبلیغات
HEIDARI SAMAN
دکتر کامران یدیدی
خبرگزاری ایرانشهر در شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت مربوطه به خبرگزاری ایرانشهر می باشد
Iranshahr News Agency Copyright ©