معرفی نویسنده::
مهرانگیز کار متولد اهواز و فارغ التحصیل رشته حقوق از دانشگاه تهران می باشد که 15 عنوان کتاب و بیش از یکصد مقاله از وی در ایران منتشر شده است. مهرانگیز کار جایزه بین المللی حقوق بشر فرانسه، جایزه دیده بان حقوق بشر سازمان بین الملل ،جایزه آزادی نوشتن انجمن قلم نیوانگلند، جایزه دونادلانو ایتالیا به عنوان زن 2000، جایزه حقوق بشر سالانه سازمان حقوق بشر و جایزه زنی با صدای متفاوت در شهر جنوای ایتالیا را از آن خود کرده است. علاوه بر کتاب شورش، خاطرات او از زندان حکومت اسلامی با عنوان « گردنبند مقدس» نیز توسط نشر باران چاپ شده است.
از دیگر آثار مهرانگیز کار می توان به کتابهای :« نرگس » ، « چگونه باحجاب شدیم» ، « یخ، مهتاب، کافه» ، « بازیابی رویا در حقیقت»، « شریعت و روند عرف زدایی» اشاره کرد که در شرکت کتاب به چاپ رسیده است. در اینجا به بخشی از کتاب شورش، روایتی زنانه از انقلاب اشاره می کنیم:
برگرفته از کتاب:
...آن روز از سوی زنان معترض شعارهایی بر دیوارهای کاخ دادگستری نوشته شده بود که مهمترین آن ها چنین بود:
« زن، خانه داری، بله- زن، آموزگاری بله- زن، پرستاری، بله- زن، مدیریت، بله- زن، وزارت- بله- زن، ریاست جمهوری، بله- ولی قضاوت، هرگز! چرا؟ »
مهاجمان، شعارها را از در و دیوار کندند و بعد روانه طبقه های بالاتر شدند. آن روز زنان کارآموز قضاوت در مواد قطعنامه منتشره تهدید کردند. چنان چه تا تاریخ 2/4/58 اقدامات مقتضی از طرف وزارت دادگستری انجام نشود به احقاق حق خود در ابعاد گسترده ادامه خواهند داد. بسیاری از سازمان ها و گروه ها و جمعیت ها، خواسته های این زنان بست نشین را با اطلاعیه و اعلامیه تأیید کردند. هم زمان با این رویدادها آیت الله خلخالی، سمبل قوه قضاییه عصر انقلاب که به علت صدور احکام فوری اعدام شهره شده بود، اعلام کرد اگر فرح پهلوی شاه را بکشد در مجازات خودش تخفیف داده خواهد شد! حضور پدیده ای به نام آیت الله خلخالی که به سهولت تهدید به قتل می کرد و حتی از راه دور زن شاه را به قتل او بر می انگیخت، در شرایطی که بحث های تند و تیزی درباره آزادی خواهی و دموکراسی و حکومت قانون و حقوق مردم مطرح بود شگفتی می آفرید.
حیرتا! در کشوری که سازمان قضایی جدید و انقلابی مثل آب خوردن آدم می کشت، بحث بر سر اصل تساوی حقوق زن و مرد به صورت تند و تیزی ادامه داشت. هر چه زمان می گذشت زنان در جایگاه مادران زندانیان جدید سیاسی، در اجتماعات اعتراضی، ظهور چشمگیر پیدا می کردند. تعدادی از اعضای سازمان های سیاسی به لحاظ مداخله در امور حاکمیت دستگیر شدند. مادران این زندانیان در کاخ دادگستری بست نشستند و آزادی فرزندان خود را از حکومت درخواست کردند. گروهی به مادران متحص هجوم بردند و آن ها را تهدید کردند. تحصن مادران با پادرمیانی آیت الله طالقانی که چهره صلح جو، مردمی و جوان گرا به خود گرفته بود، پایان یافت وسرنوشت زندانیان نامعلوم باقی ماند. پیش از آن که سازمان های فعال سیاسی که در تندکردن دور انقلاب سهم موثری داشتند بتوانند جای پای مناسبی در حاکمیت به دست آورند. (ص 194)
برای خرید کتاب اینجا کلیک کنید