از: یک ایرانی از بدنه ملت ایران
به روز شده در      جمعه 1 مهر 1401     -   Friday September 23 2022

پیرایه شبان
در فضای مجازی ابلاغیه ای از پاسداری به نام حسین پور در اینترنت دست به دست شده است که سندیت آن برای ایرانشهر محرز نیست ولیکن با توجه به سرکوبی که حکومت اسلامی علیه ملت ایران انجام داده و می دهد این ابلاغیه در عمل به انجام رسیده و می رسد و نویسنده به او پاسخ داده است.
تبلیغات در خبرگزاری ایرانشهر
HEIDARI SAMAN
به: سرهنگ پاسدار سید پویان حسین پور
موضوع: جوابیه به ابلاغیه پاسدار حسین پور
بنام خداوند جان و خرد 
 
ملت ایران با توجه به میزان ستمی که در طول چند دهه از سوی رژیم اشغال گر دروغین کنونی متحمل شده و بنا به ضرورت تاریخی نجات ایران لازم دانسته که با بهره گیری از حقوق انسانی و مدنی خود به این شرایط اعتراض کند. و از آنجا که هیچگونه تغییری در اوضاع صورت نگرفته، به تظاهرات خیابانی روی آورده است. 
 
نخست، بر خلاف توصیه جناب پاسدار حسین پور مبنی بر تقلید ماموران پاسدار از  لباس و پوشش تظاهر کنندگان و نفوذی عمل کردشان، باید گفت که جنس پوشش تظاهر کنندگان از نوع نقاب هایی که شمایان بر چهره و اندام می زنید، نیست. تار و پودش از جنس مهر و عشق به ایران و ایرانی ست. و تفاوت این دو‌ جنس در زیر نور آسمان حق و چشم حقیقت بین بسیار مشهود است.
 
متذکر شدید که لیدرها و رهبران آشوب را شناسایی و دستگیر کنند. در پاسخ، در قاموس و اندیشه ما ملت همبسته، بر خلاف سیستم طبقاتی و تبعیض گر شما، لیدر و قدر قدرت و افراد دون پایه وجود ندارند. ما همگی لیدر، برابر و معترض هستیم. به همین سادگی! 
 
می خواهید دستگیرمان کنید؟ چه تهدید غیر ضروری و بیهوده ای! آیا نمی بینید که برای جاه طلبی های شما، ما همگی در یک زندان بزرگ بسر می بریم؟ حال می خواهید زندان در زندان بگذارید تا به چپاول خود، به ایران فروشی، به شکنجه و کشتار فرزندان، به حجاب اجباری، به سرمایه گذاری ها و بورس های مالی خود که بهره همگی به جیب خودتان و حزب الله لبنان و سوریه و عراق می رود، نه مردم ایران، ادامه دهید؟ می خواهید برای سرکوب مردم ایران ارتش لبنان را باز به ایران بیاورید، ارتشی که سهم ملت ایران را در حلق شان ریخته اید، و برای چنین روزهای بگیر و ببندی، خوب پروارشان کرده اید؟ هیولاهایی تو خالی که در برابر غرور فرهنگ ایرانی سرانجام از هم فرو خواهند ریخت! 
 
تاکید کرده اید که ماموران شما «عملیات روانی» را در سرکوب خیابانی بکار گیرند! فیلم درز شده به بیرون و نمونه عملیات مغز شویی ماموران شما را دیده ایم. بس بسیار خوفناک و بس بسیار مضحک! ملتی که جانش به درد آمده و گرسنگی فیزیکی و جسمانی تجربه می کند را از «عملیات روانی»چه باک! سوژه خوبی دادید برای یک فیلم ‌کمدی درام. در اتاق فکر شما لابد چند شبه روانشناس خود فروخته دارید که پاسدار سرزمین تباهی شما هستند که شستشوی مغزی یادتان می دهند. در این رابطه برای مامورانتان که آنان نیز برای نان شب در بند گرفتار شده اند، حکایتی دارم…
به منظور شستشوی مغزی، هیتلر رهبر فاشیست آلمان، در سالنی بزرگ تعداد زیادی سرباز را جمع می کرد و خود بر صحنه می نشست و سیگاری روشن می کرد. و سپس فرمان ‌می داد که همه چراغ ها را خاموش کنند. آنگاه خطاب به سربازان می گفت:  در این سالن،حال، این من هستم و این شما. همه شما مسلح هستید. مرا در پشت نور این سیگار می بینید. چنانچه در میان شما کسی با من نیست و با من مخالف است می تواند به‌ من شلیک کند. کسی شما را نمی بیند و من این اجازه و قدرت را به شما می دهم. 
کسی هیتلر را نمی کشت نه به این خاطر که به مخالفت یا موافقت با او فکر می کرد بلکه به این دلیل که حال از سوی هیتلر «صاحب قدرت» شده بود. قدرتی کاذب که اصالتا متعلق به سرباز نبود، همیشه یک سرش مانند افساری در دست هیتلر بود. ان سرباز نگون بخت و از همه جا بی خبر به دنبال اهداف هیتلر بدون آگاهی از ماهیتشان به راه می افتاد و نمی فهمید که مسخ شده توسط رهبر به ویرانگری گماشته می شود. او شیفته قدرت اهریمنی شده بود اما نمی دانست که قلب و چشمان خود را فروخته و بر مردم‌ بیگناهی که می کشد، بسته است. 
 
آیا فردی که چشمان خود را بر حقیقت و قلب خود را به عشق به همنوع خود می بندد، انسان نامیده می شود؟
 
جناب پاسدار حسین پور، آیا زمان ان فرا نرسیده که به جای سرکوب مردم دردمند ایران یا به اشتباهات خود معترف شوید و در صدد ترمیم و سازندگی باشید و یا یک رفراندوم همگانی با نظارت سازمان های بین‌المللی بر قرار کنید؟ آنگاه ملت، خود‌ ازادنه انتخاب خواهد کرد و شما نیز برای انتخاب تنها یک رای دارید، نه رای همگان را. 

 

بیشتر بخوانید.....
تبلیغات
HEIDARI SAMAN
دکتر کامران یدیدی
خبرگزاری ایرانشهر در شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت مربوطه به خبرگزاری ایرانشهر می باشد
Iranshahr News Agency Copyright ©